داستان راه بهشت
 
جالب انگیز (انواع مطلب های خواندنی و عکسهای جالب)
 
 

راه بهشت 


مردي با اسب و سگش در جاده‌اي راه مي‌رفتند. هنگام عبوراز كنار درخت عظيمي، صاعقه‌اي فرود آمد و آنها را كشت. اما مرد نفهميد كه ديگر اين دنيا را ترك كرده است و همچنان با دو جانورش پيش رفت. گاهي مدت‌ها طول مي‌كشد تامرده‌ها به شرايط جديد خودشان پي ببرند…!

 

 

پياده ‌روي درازي بود، تپه بلندي بود، آفتاب تندي بود، عرق مي‌ ريختند و به شدت تشنه بودند. در يك پيچ جاده دروازه تمام مرمري عظيمي ديدند كه به ميداني باسنگفرش طلا باز مي‌شد و در وسط آن چشمه‌اي بود كه آب زلالي از آن جاري بود. رهگذررو به مرد دروازه ‌بان كرد و گفت: "روز بخير، اينجا كجاست كه اينقدر قشنگ است؟"

 

 

دروازه‌بان: "روز به خير، اينجا بهشت است."

 

 

- "چه خوب كه به بهشت رسيديم، خيلي تشنه‌ايم."

 

 

دروازه ‌بان به چشمه اشاره كرد و گفت: "مي‌توانيد وارد شويد و هر چقدر دلتان مي‌خواهد بنوشيد."

 

 

- اسب و سگم هم تشنه‌اند.

 

 

نگهبان:" واقعأ متأسفم . ورود حيوانات به بهشت ممنوع است."

 

 

مرد خيلي نااميد شد، چون خيلي تشنه بود، اما حاضر نبود تنهايي آب بنوشد. ازنگهبان تشكر كرد و به راهش ادامه داد. پس از اينكه مدت درازي از تپه بالا رفتند،به مزرعه‌اي رسيدند. راه ورود به اين مزرعه، دروازه‌اي قديمي بود كه به يك جاده خاكي با درختاني در دو طرفش باز مي‌شد. مردي در زير سايه درخت‌ها دراز كشيده بود وصورتش را با كلاهي پوشانده بود، احتمالأ خوابيده بود.

 

 

مسافر گفت: " روز بخير!"

 

 

مرد با سرش جواب داد.

 

 

- ما خيلي تشنه‌ايم . من، اسبم و سگم.

 

 

مرد به جايي اشاره كرد و گفت: ميان آن سنگ‌ها چشمه‌اي است. هرقدر كه مي‌خواهيدبنوشيد.

 

 

مرد، اسب و سگ به كنار چشمه رفتند و تشنگي‌شان را فرو نشاندند.

 

 

مسافر از مرد تشكر كرد. مرد گفت: هر وقت كه دوست داشتيد، مي‌توانيد برگرديد.

 

 

مسافر پرسيد: فقط مي‌خواهم بدانم نام اينجا چيست؟

 

 

- بهشت!

 

 

- بهشت؟!! اما نگهبان دروازه مرمري هم گفت آنجا بهشت است!

 

 

- آنجا بهشت نيست، دوزخ است.

 

 

مسافر حيران ماند:" بايد جلوي ديگران را بگيريد تا از نام شما استفاده نكنند! اين اطلاعات غلط باعث سردرگمي زيادي مي‌شود! "

 

 

- كاملأ برعكس؛ در حقيقت لطف بزرگي به ما مي‌كنند!!! چون تمام آنهايي كه حاضرندبهترين دوستانشان را ترك كنند، همانجا مي‌مانند...

 

 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






ارسال شده در تاریخ : دو شنبه 23 ارديبهشت 1392برچسب:داستان,داستان کوتاه زیبا, داستان زیبا,داستان راه بهشت, :: 15:49 :: توسط : محمد کریم زاده

درباره وبلاگ
سلام به همه اول اومدنتون به اینجا رو خوش آمد میگم ممنون از این که این وبلاگم دارید یه نگاه هر چند کوچولو میکنید ممنون میشم از بخش بندیای وبلاگ در کادر گوشه همین پایین این نوشته استفاده کنید و یه سر به بخش بندیا بزنید من هر روز مطلب میزارم پس هر روز سر بزنید ممنون از همه
آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک و بالا رفتن بازدید شما  ابتدا ما را با عنوان انواع مطلب های خواندنی و جالب و آدرس jalebangize.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 17
بازدید دیروز : 7
بازدید هفته : 17
بازدید ماه : 39
بازدید کل : 53726
تعداد مطالب : 133
تعداد نظرات : 11
تعداد آنلاین : 1